از چیستی آگاهی تا افزایش آگاهی در نوجوانان

عناوین مقاله:

آگاهی چه نیست؟

گرچه در زبان فارسی کانشِنسِز[1] را به خودآگاه[2]* و آگاهی ترجمه می­کنند و برخی  آن را به معنای ضمیرآگاه[3]*  نیز می­گیرند اما این ها به یک معنا نیستند.

آگاهی چیست؟

در علوم­شناختی و عصب­شناسی برای آگاهی تعریف­های گوناگونی داده­اند که یکی از آن­ها این است: آگاهی یعنی این که هنگامی که انسان کنش  یا واکنشی از خود نشان می­دهد در انجام آن نه تنها بداند چه می­کند بلکه بداند چرا آن کار را و به آن گونه می­کند، چرا کار دیگری را نمی­کند.

دو گونه رانندگی را به یاد بیاورید:

الف.کسی که تازه می­خواهد آموزش رانندگی ببیند.

ب. کسی که سال­هاست رانندگی می­کند و یک راننده­ی خوب است.

همه ی رفتار رانندگیِ شخص الف بسیار آهسته، بریده بریده است و او ناچار است پیش از هرکار بیندیشد چه کند و چرا باید آن کار را بکند، بیشتر حواس خود را باید به رانندگی بدهد، فرمان را دو دستی بگیرد، پیش از دور زدن آینه را نگاه کند به یاد بیاورد که باید راهنما بزند، آهسته آهسته دور بزند، هنگامی که می خواهد دنده ها را بالا پایین کند به این کار بیندیشد، آرام و با احتیاط این کار را کند شاید دسته دنده را نیز نگاه کند تا ببیند درست جا زده است یانه.

آقا یا خانوم ب، هنگام رانندگی هیچ یک از این کارها را نمی­کند. اگر او راهی را برود که بارها رفته است و آن را چونان کف دست می­شناسد هنگام رانندگی نه به راه می­اندیشد که از کجا و کدام کوچه یا خیابان برود و نه به بالا پایین کردن دنده و چراغ راهنما زدن یا نزدن می­اندیشد. شاید هنگام رانندگی، همزمان چیزی بخورد، باگوشی کار کند، با کسی که همراه­­اش است سخن بگوید و ….، همه­ی رانندگی­ او خودکار است. به شیوه­ی رانندگی خود نمی­اندیشد و خودکار همه­ی کارها انجام می­شود.

از دیدگاه برخی از اندیشمندان، رفتار شخص الف، یک رفتار آگاهانه است. او به یک یک کارهایی که می­کند می­اندیشد که چرا باید چنین کند و چرا نباید چنان کند.

هنگامی که از نوجوان و به ویژه بلوغ وی سخن می­گوییم  نه تنها او باید بداند که هنگام بلوغ با چه دگرگونی­های بدنی، روانی و پایگاه اجتماعی روبه رو خواهد شد بلکه باید بر آن ها آگاهی نیز داشته باشد و گرنه با بسیاری از آسیب­ها و بحران­ها روبه رو  خواهد شد.

آن چه آگاهی را کاهش می دهد

1.ساختار مغز*. مغز ما بسیار پیش از به دنیا آمدن ما دارای ساختاری می­شود که هم به آسانی دگرگون نمی­شود و هم هر چیز را که با ساختارش ناسازگار است به آسانی نمی­پذیرد بسیاری رفتاری را که می­پذیرد به شیوه­یی بسیار خودکار، آن را با ساختار خودش هماهنگ می­گرداند و گاهی ساختار خود را آن هماهنگ می کند.

2.خوگیری/عادت. هنگامی که انسان یک رفتار را چندین بار انجام می­دهد کم کم شاید به آن رفتار خوبگیرد و آن را بدون آگاهی و خودکار انجام دهد که این یکی از راه­هایی است که مغز برای صرفه­جویی در انرژی پیش می­گیرد.

3.دوستان، همراهان و اجتماع هم اندیش. هنگامی که رفتار انسان از طرف دیگران یا زیست­گاه، به چالش کشیده نمی­شود شاید او هیچ نیازی به بازبینی و بازاندیشی در رفتار خویش نبیند و همین می تواند زمینه های خوگیری به رفتار ناآگاهانه را افزایش دهد.

راه های افزایش آگاهی

1.دستکاری ساختار* مغز. ورزش، دگرگونی رژیم غذایی، ساعت­های خواب و انجام کارهای ناسازگار با آن چه که فرد به آن ها خوگرفته است از راه­هایی است که می­تواند ساختار مغز را دگرگون کند.

2.بر پایه ی آن چه درباره  دو راننده ی الف و ب را آوردیم گرچه دانش در آگاهی کارکرد بالاییدارد اما آگاهی به معنای تنها دانش نیست بلکه بیشتر از آن شیوه­ی به کارگیری دانش و شیوه­ی زیست است. هر دانش  و هر شیوه­یی از دانش اندورزی نمی­تواند به افزایش آگاهی کمک ­کند زیرا دامنه  و فراگیریِ خوگیری چنان گسترده است که گاهی اندیشمندان، فیلسوفان و حتا دارندگان اندیشه­های انتقادی نیز در دام آن می­افتند و از دانش خویش ناآگاهانه بهره­برداری می­کنند.

بهتر است به نوجوان آموزش دهیم تا بتواند نه تنها بگوید که به چه دلیل و علتی یک رفتار یا باور را برگزیده است و چرا آن را درست می­انگارد بلکه بتواند بگوید که دیگران به چه دلیل* و علتی* رفتاری دیگر را انجام می­دهند یعنی از آنها را دانش تئوری ذهن* برخوردار کنیم.

3.آموزشِ دانش­ها با روش­های آنها. همان گونه که دیندار، کسی نیست که تاریخِ ادیان را می­داند، شاعر کسی نیست که تاریخِ شعر را می­داند یا شعرهای بسیاری از بَر است، فیلسوف، دانشمند، و اندیشمند نیز کسی نیست که تاریخ و دیدگاه­های فلسفه یا فیزیکی یا زیست­شناسی یا … از بر است. همه­ی دانش­های برپایه­ی روشی استوار شده و پیش می برده می­شوند، آشنایی با این روش­ها و چگونگی اثبات و ابطال تئوری­های هر دانش یکی  از راه­های آموزش آگاهی است.

4.زمینه­یی را فراهم کنیم تا نه تنها رابطه­های اجتماعی او افزایش یابد بلکه با انسان­هایی که دارای دیدگاه­های گوناگون با دلایل و عللِ گوناگون اند رابطه داشته باشد.

5.برنامه­ی کدام کار، چرا. در این برنامه از نوجوان می­خواهیم خود را در جای کسی بگذارد که میان انجام چند کار یا انتخاب چند شغل، مانده است، هر بار انتخابی می­کند گرچه که با انتخاب­های دیگرش ناهمانند است اما دلایلی که هر بار می آورد درست اند.

6.آموزش نقاشی­های نقطه­چین. نقطه­چین­هایی از دو یا چند نقاشی را روی هم بیندازیم به گونه یی که با وصل­کردن هر کدام از آن­ها یک نقاشی­ها دست­رسی پیدا کند سپس از او بخواهیم بگوید چرا و به چه دلیل چنان انتخابی را کرده است. این کار را می­توانیم با دادن یا ندادن الگوهای نقاشی انجام دهیم چون می­خواهیم بدانیم و بداند که هنگامی که سر چند راهی می­افتد، چرا و چگونه دست به انتخاب آگاهانه یا ناآگاهانه می­زند.

*. برای واژه هایی است که برای آن­ها در یارا  مقاله­ی جداگانه­یی هست.

1.consciousness

2.self-awareness

3.The conscious

20/1/1403 یارا